مدالهای پر دردسر

دوست داشتم یاد بگیرم قضاوت مردم زیاد برایم مهم نباشه. دوست داشتم به تشخیص خودم در موردتصمیم گیریهام اعتماد کنم ......
دوست داشتم همیشه آدم خوبه فیلم نباشم ،دوست داشتم تحمل اینکه بقیه بگن فلانی عوض شده رو داشته باشم خب اره ادمها عوض می شن.
آدم خوبه فیلم در همون حال که مورد تشویق حاضران قرار میگیره حالش بده میفهمید بدددددددددددددد
خستست، انرژی نداره حتی مدالهایی که بقیه زدن به شونش رو تو آینه ببینه (میشه مدالهامون رو پس بدیم و بریم یک جای دور که کسی از گذشته
درخشانمون !!!اطلاعی نداشته باشه )
و حتی نمیگه که خستم چون اونوقت آدم خوبه فیلم نیست 
لزومی نیست حتما آدم بده فیلم باشی میتونی آدم معمولی باشی. هیچ کسی تو رو نبینه ،تشویق نکنه، تحسین نکنه اما تو سرحال باشی، زندگی کنی .
تازه کی تو رو تحسین میکنه؟ اونکه خودش ناتوانه اونکه که خودش داغونه 
شاید بهتره بذاری یک کم بقیه هم فرصت ابراز وجود پیدا کنند 
وقتی به آدمها فرصت ابراز وجود نمیدین اونها نسبت به خودشون حس بدی پیدا میکنند، بعد علیرغم اینکه از شما سرویس میگیرند تازه شروع میکنند به تخریب شما به تمسخر شما به عیب جویی شما
.شما هم از آدمها کمک بخواید بهشون فرصت بدید براتون یک کاری بکنند اونوقت احساس مفید بودن میکنند و بعد شما هم اینهمه شکننده خسته و غر غرو و طلبکار نمی شید 
حتما باید تمرین کنیم و تفکر برای عبور ازین مهرطلبی .....داشتم بلند فکر میکردم 
شاید گفتگوهای چهل سالگیه........ یک جای هم خوب هم بدی نیمه راه! یک دوستی می گفت اونجاست که می گی خب که چی ؟بد سوالیه بدددددددددد............
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.